روز زمستان
شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۴۹ ق.ظ
دیروز برادرم می گفت تابستون روزهاش کش دارن. غروب نشده یکهو شب تموم میشه.
گفتم من را یاد حرف استادم انداختی. بهم می گفت تو می دوی می دوی یکهو می ایستی. من شاید روز زمستانم. خورشیدی که تند تند می تابه و بعد یک شب کش دار.
الان غروب یا نزدیک سحر نمی دونم. تو تاریکی ساعت ها گم میشوند. خورشید که با سایه اش ساعت را تعریف می کنه. هر چی که هست مثل کتاب «خورشید بر می آید» همه ساکنین وجودم رفته اند سر کوه و ایستاده اند منتظر خورشید. منتظر سپیده.
- شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۴۹ ق.ظ
چه جالب درسته میگه واقعا همینطوره ...
هعییییی....